هفته وحدت و نگاهی به ظرفیتهای هنر سینما و تئاتر در پرداختن به انطباق های مذهبی
جای خالی اندیشکده هنر و تقریب مذاهب

ابوبکر محمدی ، فاطمه محمدی

ابوبکر محمدی ، فاطمه محمدی

ابوبکر محمدی ، فاطمه محمدی

ابوبکر محمدی فاطمه محمدی

ابوبکر محمدی فاطمه محمدی
ایران تئاتر مریم فلاح: هنرهای نمایشی با آئین ها و ادیان رابطه ای عمیق و ذاتی دارد . این ارتباط در فرهنگ ایرانی ریشه دیرینه و پایدار دارد به نحوی که همواره نمایش محملی برای ترویج ادیان مختلف و در شکل غایی اش دین مبین اسلام و مذهب تشیع بوده و هست.
گونه شناخته شده نمایش ایرانی « تعزیه » به عنوان بستر ترویج فرهنگ تشیع در قالب روایت حماسه عاشورا ، خود نشانگر این رابطه ریشه دار است.
ضرورت توجه به همزیستی اقوام ،ادیان و مذاهب همواره اولویتهایی را تعیین میکند و به نظر میرسد توجه به این مسئله در سینما و تئاتر ، به واسطه گفتمان محور بودن ذات آن میتواند تأثیر گذاری مثبتی بر روی اقشار مختلف جامعه داشته باشد. وسعت جغرافیایی و قومیتی کشورمان در عین حال که از دیرباز و همواره با تنوع دینی و مذهبی همراه بوده، اما به عنوان نمونه منحصر به فردی از همزیستی قومیتها و ادیان هم محسوب میشود؛ مردمانی که با نژاد، زبان و مذاهب مختلف در شمایل یک ملت ظاهر میشوند و با تمام تضادها توانستهاند در طول تاریخ این یکپارچگی را حفظ کنند.
در همه ادیان و مذاهب مفاهیم مشترکی داریم که استخراج این مفاهیم مشترک و انعکاس آن در قالب هنر میتواند امر تقویت و تحکیم و تقریب مذاهب را در رسیدن به اهداف خودش یاری کند و پر واضح است که بسیاری از این مفاهیم با استفاده از ابزار هنر به سهولت و سادگی میتواند انتقال و انعکاس پیدا کند. هنر تئاتر به واسطۀ ظرفیتهای متکثر در انتقال مضامین و مفاهیم میتواند نقش قدرتمندی را در این ارتباط ایفا کند و در ایجاد ارتباط بین اقوام،مذاهب و گرایشهای مختلف تاثیرگذاری قابل توجهی را به دنبال داشته باشد. فرارسیدن «هفته وحدت » بهانه خوبی را فراهم آورده تا پرسشهایی را در خصوص اینکه هنر تئاتر تا چه اندازه از این ظرفیتها سود جسته است به میان آوریم؟ همچنین اینکه بهره گیری از این ظرفیتها را در چه جنبهها و ابعادی میتوان دنبال کرد و چه مصداقهایی از مفاهیم را در این ارتباط میتوان جستجو کرد؟
مسأله وحدت و تقریب مذاهب اسلامی از دیرباز همواره جزء اهداف و آمال آزاد اندیشان، متفکران و شخصیتهای مصلح سیاسی و مذهبی بوده و تلاش برای تحقق آن در اعصار گوناگون، با فراز و نشیب فراوان روبهرو گردیده است. از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی ایران نیز وصول به این هدف مقدس که متکی به ریشههای استوار در کتاب و سنت است، یکی از بزرگترین اهداف راهبردی بوده است.
طرح مسأله تقریب مذاهب در جهان اسلام، به معنای «نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامی با هدف شناخت یکدیگر و دستیابی به اخوت دینی بر اساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی»، در پی ناهمسازگری ها و تفرقههای موجود میان جوامع مختلف اسلامی آغاز گردید.
تبعات ناشی از این مسئله، در روابط قومی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مسلمانان هویدا شد و به موازات پیدایش این اختلافات، تلاش در جهت همبستگی و وحدت میان مسلمانان از سوی دانشمندان و مصلحان جامعة اسلامی آغاز شد. در اثر این تلاشها، تا قرن ششم هجری، تلاقی گسترده اندیشه میان عالمان و حاملان حدیث از مذاهب مختلف اسلامی یافت میشود. در این دوران، وجود مناظرههای علمی بسیار میان اندیشمندان و در اغلب موارد، واقعگرایی و تلاش در جهت پیشبرد مطالعات علمی و پژوهشی بدون ابراز تعصب ناروا نسبت به یک مذهب خاص، نشان از نزدیکی و همسازگرایی فرقههای گوناگون اسلامی دارد. گرچه در دورههای بعد، تلاش در راستای وحدت مسلمانان دچار فراز و نشیبهای فراوانی گردید.کم توجهی به وقایع نگاری این بخش از تاریخ در صحنه نمایش خود از نقاط مغفول جدی است.
چهره هایی که ناشناخته اند
از اواسط قرن بیستم میلادی و در پی سوء استفادههای غرب و استعمار کهنه آن و دستاویز قراردادن اختلافات جزیی مذهبی میان مسلمانان و بزرگ جلوه دادن آن برای جلوگیری از قدرت گیری و اتحاد جهان اسلام، با ظهور مصلحانی چون سید جمال الدین اسد آبادی، شیخ محمد عبده، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، شیخ عبد المجید سلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ محمد تقی قمی، آیت الله العظمی بروجردی و بسیاری دیگر از پرچمداران وحدت، این امر مهم شتاب بیشتری یافت تا مسلمانان که پایبندی به برخی از آراء نامربوط به عقاید ضروری، آنان را از هم دور میکرد به همگرایی و وحدت فراخوانده شوند.این بخش از تاریخ یعنی معرفی پرچمداران وحدت با وجود زندگی جذاب و پرفراز و نشیب هریک نقطه مغفول دیگر در ایجاد آگاهی و توسعه بهره برداری هدفمند از ظرفیت های هنرهای نمایشی است .
ضرورت تاریخی تقریب مذاهب در عصر حاضر و غفلت از صحنه تئاتر
اهمیت طرح اندیشة تقریب و وحدت میان مذاهب اسلامی زمانی روشن میگردد که در نظر داشته باشیم این مسأله، یعنی اختلاف میان مسلمانان، چشم اسفندیاری است برای بهره برداری مخالفان و دشمنان اسلام. در طول تاریخ، همواره شاهد بوده ایم هر جا استعمار بر آن شده است تا ضربهای به مسلمین بزند، مهمترین ابزارش دمیدن بر خاکستر اختلافات و شعله ور ساختن تعصبات مذهبی میان اقوام و جوامع اسلامی بوده است. از آنجا که بازیابی اقتدار گذشتة جهان اسلام جز از طریق وحدت میان مسلمانان و نزدیکی به یکدیگر امکان پذیر نیست، دشمنان پیوسته در تلاش بودهاند تا از یکپارچه شدن این امت جلوگیری کنند و با طرح مسائل اختلافی، مانع دستیابی آنان به این هدف عالی گردند. این در حالی است که امت مسلمان، از هر فرقه و مذهبی، پایبند به اصول اساسی دین مبین اسلام هستند که در میان همة آنان یکسان است و فرقههای مختلف اسلامی حتی در بسیاری از فروع نیز با یکدیگر مشترکند و عالمان و اندیشمندان مسلمان میتوانند- و باید- با رجوع به این مبانی و تأکید بر آن، راه را برای وصول به این هدف متعالی هموار گردانند و دسیسههای دشمنان در بزرگ ساختن موارد اختلافی را با هوشیاری و تلاش نقش بر آب کنند.
محدود کردن این تلاش ها در قالب برگزاری سمینارهای تخصصی از سرعت پیشبرد هدف می کاهد. در روزگاری که رقبا بصورت جدی از ابزار قدرتمند سینما و تئاتر و محصولات بصری مدیوم تلویزیونی بهره می برند غفلت از این فرصت قابل قبول نیست . در حال حاضر پس از گذشت سه دهه از ساختارمند شدن و سازمان یافتن این حرکت در قالب مجمع جهانی تقریب مذاهب محصول نمایشی تولید نشده مگر اندک آثاری که به همت فردی به روی صحنه رفته است و اگر توانسته باشد از حمایت های اندکی از سوی این نهاد راهبردی حمایت گرفته باشد .
روایت های جذاب و بی توجهی نهادهای فرهنگی
سید جمال الدین اسدآبادی را هنرمندان سوری به نمایش در آوردند و مخاطب ایرانی آن را در دهه هفتاد در قالب یک تله تئاتر سریالی به تماشا نشستند . میزان آگاهی بخشی مجموعه در میان مخاطبان مثال زدنی بود و همین تجربه برای اهل نظر کافی است تا کمر همت به خلق اثر ببندند اما دریغ از حتی یک اثر وطنی . اولین مانع ساخت اثر هنری در این حوزه فقدان شناخت در نهاد های فرهنگی نسبت به اهمیت موضوع است . زیرا در این ساحت راهبردی بصورت منطقی همه رخداد ها حول محور نهاد های رسمی می چرخد.
خوشبختانه منابع پژوهشی کافی نیز برای خلق اثر هنری موجود است .از جمله ، میان شخصیت های یاد شده، استاد شیخ محمد تقی قمی از حوزة علمیة شیعه به قاهره، مرکز بزرگ علمی و محل اجتماع دانشمندان اهل سنت مهاجرت کرد و نهال تقریب را در آنجا نشاند. وی برای اهل سنت تبیین کرد که شیعه را با فرقة غلات و مخطئه اشتباه گرفته اند؛ همچنان که شیعه نیز اهل سنت را با فرقة ناصبی اشتباه گرفته است. او در تبادل اندیشه با علمای اهل سنت و طرح اندیشههای خود همه را به وحدت کلمه و سعة صدر دعوت نمود. حاصل این تبادل اندیشه، ایجاد مرکزی به نام «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» بود. از جمله نخستین فعالیت های این مرکز انتشار مجله «رسالة الاسلام» بود که نخستین شمارة آن در ربیع الاول 1368هـ. (ژانویه 1949م.) منتشر شد و تا رمضان 1392هـ. (اکتبر 1972م.) ادامه داشت و مقالات علمی و ارزشمند متعددی در حوزة مطالعات تطبیقی به قلم گروهی از عالمان مذاهب مختلف اسلامی در آن درج می شد.
از دیگر فعالیت های برجستة دارالتقریب قاهره، اهتمام به تصحیح و انتشار کتاب «مجمع البیان لعلوم القرآن» اثر امین الاسلام طبرسی از علما و مفسران قرن ششم هجری است.شیخ عبد المجید سلیم، رئیس وقت الأزهر، لب به ستایش این کتاب گشود و آن را کتابی ارزشمند و پربار و یکی از کتابهای مرجع در تفسیر و علوم قرآن دانست. فتوای شیخ محمود شلتوت، شیخ الأزهر، در 17 ربیع الاول 1378 هجری، در جواز مراجعه به همة مذاهب اسلامی معروف از جمله مذهب جعفری، اوج فعالیت ها و نتایج ایجاد این مرکز بود.
گلوگاه های دراماتیک روایت ساده همین مسیر به خودی خود جذاب است حال آنکه می دانیم رقبا و دشمنان نیز در این وادی بیکار ننشسته اند و همواره به سنگ اندازی در مسیر این موفقیت پرداخته اند . کنش دلسوختگان اسلام با واکنش دشمنان روبرو بوده پس مواد اولیه درام جذاب و فراهم است . تصور کنید زندگی هر یک از پرچمداران این حرکت عظیم چند سوژه پر انرژی برای خلق اثر نمایشی دارد .
دریای بیکران و عمیق برای خلق نمایش
رفته رفته اندیشة تقریب، در قالب یک مکتب فکری در مجامع علمی اسلامی مورد توجه قرار گرفت؛ مکتبی که پایه و اساس آن مبتنی بر بحث و استدلال علمی و کتاب وسنت بود. در همین راستا تبادل اندیشه ها میان دانشمندان مذاهب مختلف، روندی صعودی گرفت. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و ایجاد یک حکومت اسلامی توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)، زمینهساز گسترش این تلاش در میان مسلمانان شد. طرح شعار وحدت و اهتمام ویژة امام راحل به این اندیشة راهبردی در قانون اساسی جمهوری اسلامی تبلور یافت؛ آنجا که بیان میگردد پیروان مذاهب اسلامی از آزادی کامل در پایبندی به اعتقادات خویش برخوردارند. حتی این پیروان حق دارند به دادگاه هایی که بر اساس دیدگاه آنان حکم میکنند مراجعه نمایند.
نمونة بارز دیگر از اهتمام این انقلاب بر وحدت امت اسلامی، تعظیم شعائر دینی نظیر حج و نماز جمعه است که از بزرگترین عرصههای اجتماع مردمی در اسلام می باشد. جمهوری اسلامی با نامگذاری فاصلة میان دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول به نام «هفتة وحدت»، بر آن بوده است تا مسلمانان همچنان که جشنهای میلاد پرشکوه پیامبر اسلام (ص) را برگزار میکنند، از نظر فکری و معنوی نیز با تمام وجود در جوی از وحدت اسلامی قرار گیرند؛ و باعث شده است مسألهای که شاید میتوانست عاملی برای تشدید اختلافات میان مسلمانان شیعه و سنی باشد، رهیافتی به سوی وحدت آنان شود.
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در سال 1369 هجری شمسی به دستور مقام معظم رهبری و انتصاب دبیر کل و اعضای شورای عالی آغاز به کار کرد. اما دریغ که این مجمع فعال در عرصه تولید محصولات فرهنگی نسبت به حمایت ،هدایت و ساخت آثار نمایشی کم توجه بوده است . به ندرت قطره ای از این دریای بی کران و عمیق محتوای راهبردی در قالب حمایت به دنیای هنرهای نمایشی رسیده است .
نمایش و رفع سوء برداشت میان دو مذهب
از دیگر وجوه کاربرد های هنرهای نمایشی ، رفع سوء تفاهم های تاریخی از طریق آگاهی بخشی است . اما متاسفانه موضوع تفاوتهای شیعه و اهل سنت در ایران جز مواردی معدود، مورد توجه قرار نگرفته است. در حالی که توجه به چنین موضوعاتی می تواند نظر اندیشمندان حوزههای مختلف را برانگیزد.
اما بروز چنین آثاری نیازمند نگاه حمایتی به هنر و هنرمند است .بدون شک هنرمندان به دنبال این هستند که به چنین مفاهیمی بپردازند ولی در وهله اول برای نگارش نمایشنامههای شایسته در این حوزه ، نمایشنامه نویس باید زمانی را برای تحقیق و پژوهش در حوزه دینی و مذهبی اختصاص دهد و موضوع را از جنبههای مختلف تحلیل کند و دراین مسیر نیازمند همراهی متخصصان علوم و دیپلماسی دینی است ، نبود حلقه اتصال میان این دو تخصص متاسفانه باعث شده برخی از نویسندگان و کارگردانان تئاتر از موضوعات مهم مذهبی به صورت گذرا عبور کرده و باورهای عمیق مذهبی را در آثار خود به صورت سطحی بیان کردهاند . در حقیقت این باورها را آن گونه که باید، مورد توجه قرار نداده و در آثار خود به نمایش نگذاشتهاند. ما باید چنین مفاهیمی را در زندگی جاری و در کنشهای حقیقی بین افراد جامعه مطرح کنیم در صورتی که به دلیل نبود محفل های تخصصی میان متنی مدام سعی داریم ارجاع مستقیم به این مفاهیم داشته باشیم و به این ترتیب نتیجه لازم را در این حوزه نخواهیم گرفت.
در این میان بدون اغراق می تواند گفت نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» از معدود آثار یا تنها اثری است که مشخصا به این موضوع پرداخته است . این نمایش که به کارگردانی جلال تجنگی در آذر ماه 1395 بر صحنه تالار سنگلج اجرا شد ،ارتباط فرهنگی و اجتماعی مذاهب اسلامی را موردتوجه قرار داد. نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» با محور قرار دادن ازدواج یک مرد جوان اهل سنت و یک زن شیعه به موضوع سوءتفاهم ها پرداخت. نیاز به شناخت بیشتر اهل سنت و رسیدن به یک زندگی مسالمتآمیز در میان مذاهب مختلف اسلامی دغدغههایی است که تجنگی را به نگارش و کارگردانی این اثر سوق داده است. جدا از این که نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» ازنظر اجرا و محتوا حائز اهمیت است ، ضرورت پرداخت به این موضوع و بهره برداری از ظرفیت های نمایشی را نمایان می سازد . ضرورتی که متاسفانه همچنان مورد غفلت است .
همه نظرها یک نتیجه دارد
جالب اینکه تمامی نظریه پردازان فرهنگی ودینی به ضرورت این ارتباط تاکید کرده اند ،عباس سلیمی نمین ، پژوهشگر وروزنامه نگار در ارتباط با اقتضائاتی که در پرداختن به اشتراکات دینی و فرهنگی میتواند مورد توجه قرار بگیرد، میگوید: «ما ایرانی داریم که در آن گرایشها، اقوام و اعتقادات مختلف وجوددارد،مثل دیگر نقاط جهان و برای استحکام بخشی و یکپارچه کردن این جامعه قطعاً هنر نقش به سزایی دارد.هرچند که خوشبختانه رشد فرهنگی در جامعه تا به حال به گونه ای بوده که مانع این شده که بدخواهان جامعه ایران بتوانند بین اقوام مختلف اختلاف ایجاد کنند. در معدود تجربههایی که در این عرصه صورت گرفته قابل مشاهده است که از طریق هنر زنده ای مثل تئاتر میتوان در این ارتباط طرح مسئله کرد، همچنین پاسخهای مناسبی به مخاطب ارائه کرد.»
سعید معید فر، جامعهشناس در ارتباط با اقتضائاتی که در زمینۀ پرداختن به اشتراکات دینی و فرهنگی باید در نظر گرفت، میگوید: «آثار هنری به ویژه در عرصه هنرهای دراماتیک در ارتباط با این مقوله با پیچیدگیهایی روبه رو هستند که این پیچیدگیها حاصل ایدئولوژیهایی است که تلاش میکنند جامعه را تا حد زیادی بخش بخش کنند. اما واقعیت این است که تمامی جوامع دارای هویتهای ملی و مذهبی خاص خود بوده و علیرغم این قرنها در کنار هم زندگی کردهاند. متاسفانه در این میان تفکراتی هم شکل میگیرد که سعی دارند این بخشهای مختلف جامعه را به صورت یک قلعه نفوذ ناپذیر توصیف کنند و آدمها را متمایز از هم نشان دهند؛ و یا بخشهایی راکه زمانی در هم ادغام بودهاند و یک موجودیت کلی را به نام جامعه میساختند از هم جدا کنند. چنین تفکراتی در حقیقت اشائۀ مفهوم خودی و غیر خودی را دنبال میکنند که حاصل آن چیزی جزایجاد شکاف و جدا شدن گروههای مختلف جامعه نمیتواند باشد.»
هاشم غزال، کارشناس تئاتر اهل کشور سوریه با تاکید بر نقش بیدارگرانه تئاتر در جهان اسلام و در تحولات منطقه میگوید: «تئاتر در میان اقوام اسلامی به آنچنان پختگی رسیده است که از آن میتوان به عنوان سمبلی در مقابله با تجاوز و تعارض دشمنان اسلام استفاده کرد، مهم در این مسیر آن است که امت اسلامی به پاسخی روشن در مقابل این پرسش برسند که ما از تئاتر چه توقعی داریم، قطعاً وجوه مشترک اعتقادی و ایمانی میان امت اسلام وجود دارد که میتواند دستمایه تولید تئاتر برای رسیدن به اتحاد و یکپارچگی میان همه امت اسلامی قرار گیرد.»
جلال جلالی زاده ،استاد دانشگاه تهران نیز در خصوص ظرفیتهای رسانههای هنری در ایجاد وحدت میان تفکرات و اعتقادات دینی درجوامع میگوید: «ابزار هنر در احیای عواطف واحساسات انسانی و متلاشی نمودن حصارهای پوشالی نقشی غیرقابل انکار دارد؛ حصارهایی که عناوین مختلف مقابل دیدگان انسانها را گرفته وآنان را با واقعیتهای فطری وبرگرفته از عالم علوی بیگانه میسازد. هنر که از مقوله عشق وعالم لطافت و ظرافت است با گره زدن ریزترین وباریکترین و در عین حال محکمترین تارهای محبت ودوستی پیوند قلبها وجدا کردن انسان از وابستگیهای زمینی وبه بالا کشیدن شعورها واندیشه ها اثرگذار است؛ به نحوی که یک اثر هنری قادر است به اندازه بیست سال کنفرانسهای هزینه بر چنین دردهایی را بیان کند و علاوه بر این نشان دهد که میتوان در کنار هم زندگی اجتماعی را بر اساس تفاهم ،مراعات حقوق یکدیگر ودرک موقعیت بدون تحت تأثیر قرار گرفتن دیگران ادامه داد.»
این نقطه نظر ها حتی در فضاهای سیاسی و اجتماعی نیز بر اهمیت ایجاد همنشینی میان حوزه دینی و هنرهای نمایشی تاکید دارند . جواد آرین منش، در ارتباط با قدرت تاثیرگذاری رسانههای هنری در انتقال مفاهیم وحدت بخش میگوید: «اگرچه انتقال پیام از طرق گوناگون میسر است اما واضح است که هیچ پیامی جاودانه نمیشود مگر اینکه ابزار هنر را به درستی و به نحو مطلوب مورد استفاده قرار داده باشد. بنابراین هنر میتواند در اشکال گوناگون آن اعم از تصویری، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی، سینما و سایر اشکال هنری ابزار بسیار مناسبی در انتقال پیام تقریب و تفاهم و وحدت و همدلی در سطح جهانی و ملی قرار بگیرد. مفاهیمی چون تحقق عدالت، آزادی و رفع ظلم و فساد جزو مشترکات همه ادیان آسمانی و الهی و در حقیقت فصل مشترک همه مذاهب الهی است. بر این اساس ، تاکید و توجه دادن به این عناصر میتواند اقوام، ادیان و مذاهب گوناگون و متولیان امور را در ادیان و مذاهب گوناگون به یکدیگر نزدیک کند.»
ضرورت تشکیل اندیشکده
این بخشی از انبوه نظر کارشناسان حوزه های مختلف بود که از نظر گذشت اما چه می شود که برآیند همه این محور ها به تولید اثر نمایشی نمی انجامد ؟
اگر وجه کاربردی هنرهای نمایشی برای اهل نظر در حوزه تقریب مذاهب تشریح و تبیین شود شاید مسیر هدایت این دریای بیکران به سوی مخاطب عام از کانال تئاتر ، سینما و ... پدید آید . این تبیین از ناحیه برگزاری جلسات تشریفاتی و رسمی صورت نخواهد گرفت چنانچه تا کنون صورت نگرفته بلکه نیازمند صرف هرینه و وقت در قالب تشکیل اندیشکده ای پویا زیر مجموعه مجمع است تا فرصتی برای اشتراک گذاری ظرفیت های دو حوزه دینی و حوزه نمایش در عرصه تقریب مذاهب پدید آید .